خزان آرزوها
اشک یخی…..
اشکای یخیم رو پاک کن…
درای قلبتو باز کن…
صدای قلبمو بشنو …
من چه کردم با دل تو…
اگه یه روز بگم از این حکایت …
که به تو کردم عادت…
دلم پیش دلت مونده تو زندون رفاقت…..
اگه یه شب برسم به حقایق
میشم خدای عاشق …
میگم رازمو به ستاره ی دریای قلبت…
دریای قلبت…..
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, ساعت
4 بعد از ظهر توسط تنهاترینم| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |