خزان آرزوها
حکایت من!! حکایت کسی است که عاشق دریابود"" اماقایق نداشت""" دلباخته سفربود""" اماهمسفرنداشت""" حکایت کسی است که زجرکشید""" اماضجه نزد""" زخم داشت""" اماناله نکرد""" نفس میکشید""" اما همنفس نداشت""" خندید که غمش را کسی نفهمد""" بی کسی وتنهاییش را!!!!!!!!
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, ساعت
2 بعد از ظهر توسط تنهاترینم| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |