خزان آرزوها

دوستت ندارم اما چقدر غمگینم آنگاه که نیستی.

سوگند به ستارگانی که آرامش تو را می بینند دوستت ندارم

اما نمی دانم چرا آنچه می کنی برایم بهترین است.

بارها در خلوت از خود پرسیده ام چرا آنهایی که دوستشان دارم کمی شبیه 

تو نیستند.

تو را دوست ندارم اما از آن هنگام که از پیشم رفته ای ازهر صدایی بیزارم

حتی اگر صدای آنهایی باشد که دوستشان دارم. چرا که بیهوده طنین صدایشان

بلور صدای تو را در قلبم می شکند.

تو را دوست ندارم اما چشمان زیبای تو با روشنائیشان، با حالتشان

میان من و این تاریکی عمیق طلوع می کنند، آبی تر و زیباتر از هر

چشمی که تا کنون دیده ام.

و می دانم که دوستت ندارم اما دریغا که دیگران قلب ساده ام را باور ندارند

و چه بسا می بینم نیشخند می زنند رهگذران...

چرا که می بینند نگاهم خیره به دنبال توست.....



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:,ساعت 9 بعد از ظهر توسط تنهاترینم| |


Power By: LoxBlog.Com