خزان آرزوها
باز این غم ِ پُرحرف آمد …
نظرات شما عزیزان:
چیزهای غمناک میگوید !
حوصله ندارم ،
میگویم: نگو ..
مراعات نمیکند !
از جا میجـَهـَـم ،
یقه اش را مُشت میکنم ،
به دیوار میچسبانمش ،
غمگین نگاهم میکند
بس که غمگین است !
دلم برای غمَم میسوزد ..
رهایش میکنم بـِــرَوَد ..
گریه میکند..
میرود..
عجب حکایتی است !
Power By:
LoxBlog.Com |